سال 1347 میلادی کشتیای که عازم بندر جنوا ایتالیا بود نمیدانست حاوی چیزی است که یکی از بزرگترین اتفاقات تاریخ را رقم میزند. کشتی که بردههای آفریقایی را برای فروش میبرد، نمیدانست مسافر قاچاقیای به اندازه 2.5 میلیمتر دارد که در لابهلای موشهای سیاه جا خوش کردهاند و قرار است سبب بزرگترین بلای تاریخ شوند؛ ککهای ناخوانده حاوی طاعون. طاعون در عرض چند روز به جان مردم جنوا افتاد و طغیان کرد از آنجا به سراسر اروپا، آسیا و حتی آفریقا. این پاندمی 7 سال طول کشید و بیش از نیمی از جمعیت جهان را کشت. چیزی حدود 200 میلیون نفر.
«طاعون خیارکی» فضایی آخرالزمانی رقم زده بود که تصورش هنوز هم ترسناک است. در کنار تَلّ مردگان، مومنان برهنه به خیابان میآمدند و خودشان را شلاق میزدند که خداوند گناهان آنان را ببخشد و این بلا را بگرداند و کلیسا هم که جوابی برای این بلای دهشتناک نداشت، توصیهای جز سوزاندن کولیها و یهودیها نداشت.
تاریخ را که نگاه میکنیم اتفاتی از این دست به راحتی آبخوردنی آمدهاند و رفتهاند. حتی عجیبتر از این مورد هم داشتهایم: مثلا یک مورد اپدیمی فوق عجیبِ «جنون رقص» (Dancing mania) بود که دو بار اروپا را درنورید. یکبار در قرن 14 و یه بار از استراسبورگ در قرن 16. ماجرا این چنین بود که مبتلایان زن و مرد و کودک به خیابان میآمدند و چنان مستانه و بیامان میرقصید که از حال میرفتند و یا با دست و پای شکسته و تنی رنجور از رقص چندروزه، دستهدسته میمردند. هنوز هم تئوری محکمی نتوانسته این ماجرا را تشریح کند که چنین جنون وارستهای چطور کل اروپا را به رقصی مرگبار درآورد.
جنون رقص Dancing Mania - اثر پیتر بروژل
مغز کارش این است که بتواند اعتبار مهمل جهان را پنهان کند و بگوید زنده باد زندگی. فیالواقع دمش گرم!
همسایهی ما -خانم وفا- یک دورگهی ایتالیایی و فرانسوی فوق العاده دوست داشتنی است که جنگ جهانی دوم را در خاطر دارد. همان جنگی که 56 میلیون نفر را در کام خود بلعید. تعریف میکند با چه وحشتی به سمت کوهها پناه برده بودند و برای زنده ماندن، ماهها از ریشه گیاهان تغذیه میکردند یا چطور حتی پس از جنگ، 4 صبح بیدار میشده که به جای مادرش در صف سیب زمینی بایستد. حدود 6 -8 ساعت انتظارِ نوبتی برای نفری یک سیبزمینی متوسط.
من گمان میکنم فراموشی یکی از بزرگترین تواناییهای ذهن انسان است. یعنی به احتمال زیاد، سال آینده چیزی از وحشت کرونا در سر نداشته باشیم. کرونایی که بیش از 3.7 میلیون آدم (چیزی حدود جمعیت کرواسی) را به کام مرگ کشانده. همانطور که چیزی از طاعون خیارکی، جنون رقص و جنگ جهانی چیزی و هزار بلای دیگر در ذهنمان نقش نخواهد بست. مغز کارش این است که بتواند اعتبار مهمل جهان را پنهان کند و بگوید زنده باد زندگی. فیالواقع دمش گرم!